حسین حشمتی
احتمالاً برای شما هم پیش آمده است که در گردهمایی های خانوادگی یا به تنهایی، آلبوم عکس های قدیمی را تماشا کرده و با دیدن هر کدامش خاطره های دور و نزدیک را مرور نموده اید، مثلا عکس فرزندانتان از زمان کودکی تا نوجوانی و جوانی آنان در مقاطع تحصیلی، ازدواج و...لبخند رضایت برچهره شما نشانیده است، یا مشاهده تصاویر والدین که حالا دیگر به سرای باقی شتافته و درکنارتان نیستند تا بوسه مهر بردست و پایشان بزنید قطره های اشک پهنای صورتتان را خیس کرده است.
این پیش درآمد کوتاه را نوشتم تا مقدمه ای باشد بر یادداشت حاضر با این توضیح که به خواست خدا تصمیم گرفته ام، منتخبی از مقاله ها،گزارشات و تحلیلی هایی که طی ۱۲سال گذشته نوشته ام و در هفته نامه پیغام چاپ شده است به صورت کتاب منتشر کنم تا از من بماند به یادگار برای خانواده ام.
باری، برای شروع با مساعدت استادم، دکتر رضا معتمد، مجلدات پیغام در اختیارم قرار گرفته و فهرست برداری به تفکیک سال در دست اقدام است، اما نکته ای که درپایان مطالعه جلد اول نظرم را جلب کرده، مسائل و رویدادهایی است که در حوزه های سیاسی،اجتماعی، ادبیات،ورزشی و...در سطح استان به وقوع پیوسته و در نشریه چاپ شده به خصوص آن سوژه هایی که مدیر مسئول یا یکی از اعضای هیئت تحریریه در مورد آنها،گزارش،یادداشت و تحلیل هایی نوشته اند که اشاره ای کوتاه به بعضی ازآنها خالی از لطف نیست
در پیشانی صفحه اول چهارصدوهفتادو نهمین شماره پیغام که در واقع بهاریه آن هم محسوب می شود،خبر اعتراض معلمان بوشهری به عدم پرداخت مطالباتشان با تیتر دُرُشت به چشم می خورد ودر ادامه به نقل از گزارش سایت خلیج فارس آورده است، جمعی از معلمین شهر بوشهر و مدارس تیز هوشان در نخستین روز کاری درهفته جاری از حضور در کلاس های درس خودداری کرده اند،آنان از عملکرد ضعیف رئیس وقت سازمان آموزش وپرورش در جذب اعتبارات برای پرداخت مطالباتشان منجمله، حق التدریس،اضافه کاری و ماموریت های اداری به شدت ناخشنودند و همچنین اضافه شده که عده ای از معلمان بازنشسته هم به دلیل تاخیر در پرداخت پاداش پایان خدمت در مقابل ساختمان آن سازمان اجتماع کرده و خواستار عزل رئیس سازمان شده اند، خبرنگار در ادامه خبر،گمانه زنی کرده بوده که محمد عباسی که از نخستین روزهای انتصابش به این سمت با اعتراضات متعدد صنفی فرهنگیان مواجه بوده به زودی کرسی ریاست را به گزینه های دیگری همچون،خلیل عمرانی،علی شمسی عبدالکریم جمهیری خواهد سپرد.اما، هزار نقش برآرد زمانه و نبود// یکی چنان که در آئینه تصور ماست، برخلاف آن گمانه زنی، اتفاقات دیگری روی داد، از جمله این که هیچ کدام از سه گزینه نامبرده برای جانشینی محمد عباسی انتخاب نشدند بلکه محمد حاجی زاده بر کرسی ریاست تکیه زد و بیش از سه سال درآن سمت ماندگار شد.
باری درهمین شماره، مطالب بسیار شیوایی به قلم دکتر عاشوری نژاد تحت عنوان، بهار یعنی خانه تکانی ذهن، زبان، رفتار و همچنین نوروز در اسلام با قلم استاد سید نورالدین ابطحی به زیور طبع آراسته گردیده است.
خواندنی ترین بخش صفحهء آخر، متن کوتاه مدیر مسئول نشریه تحت سرفصل، تکدر خاطر همایونی از تجاسر برخی رعایا،، به شیوه نقیضه و طنز نوشته شده و به موضوع اعتراض معلمان مدارس بوشهر و کارگران کارخانه صدرا به عدم پرداخت مطالباتش در زمان استانداری علی افراشته پرداخته که ذیلا بخشی ازآن آورده شده است
به قرارهرساله اراده همایونی مان براین واقع شده بود که نوروز را به عادت مالوف هر ساله در باغات شمال به تفریح پرداخته و از این طبیعت بکر و نسیم دل انگیز حظ وافر برده،تجدید قوایی فرموده،مهیای رتق وفتق امور رعایا شویم.
باید اذعان کرد که در جزء جزء ۴۵ شماره ای که در جلد اول وجود دارد و مربوط به سال ۸۶،۸۷ می باشد مطالب ارزنده ای در زمینه های سیاسی،اجتماعی،فرهنگی،ورزشی وادبیات به چشم می خورد که شرح همه آنها در این یادداشت نمی گنجد ولذا به آخرین شماره که ویژه نامهء نوروز۸۸ نامیده شده می پردازم.
اولین اثر متعلق به دکتر رضا معتمد مدیر مسئول نشریه است که تحت عنوان،، شهر خالی است زعشاق،،به تحلیل ماجرای به صحنه آمدن سیدمحمد خاتمی و استقبال گسترده اهالی استان های جنوب کشور از او در هنگام سفر به آن استانها و سپس واگذاری غیر مترقبهء صحنه به نخست وزیر دوران دفاع مقدس جهت ادامهء راه پرداخته و نتیجه گرفته است که میرحسین موسوی با این نحوه ء امدن، با کارتی وارد بازی شده است که اگر سوخته اش بنامم ملامتم نکنید.
یاللعجب!گویی از همان ابتدا، انتهای خط را دیده و سرانجام میرحسین را پیش بینی کرده بود الحق که دقیق پیش بینی کرده بود، دراینجا می خواهم با کسب اجازه از بنیانگزار و سایر اساتید انجمن دوستداران حافظ در بوشهر، دریک بیت از شعر حضرت حافظ،اندکی دست درازی کرده وبه مناسبت،خطاب به دکتر معتمد عرض کنم: که به فهم من و عقل تو نیفزاید کس// حد همین است رصد کردن پایانی را.
استلدم،اسکندر احمدنیا در مُرکُرش اشاره ای تلویحی والبته اقتصادی به بهار کرده و آورده است که، گفت نمایشگاه بهاره قرار است باز شود،گفتم ای کاش نمی گفتند بهاره، گفت چرا؟گفتم تا به حال وطی چندسال گذشته، هرچه نمایشگاه بوده است از پائیز هم پائیز تر بوده،گفت عجب آدم بدبینی هستی، گفتم تو که وضع مالیت باید خوب باشد، برو در کوچه و بازار و دست فروشها و دوره گردفروش همین شهر را بخر و اسمش را بگذار((بهاره))
همکار دیگرم نصرالله سلیمی فرد که سال هاست جمع ما را ترک کرده و دیگر نمی نویسد، در این شماره، آمدن بهار را از منظر سفرهای نوروزی و نمود کمبودها دیده است و نوشته، نوروز که نزدیک می شود همه جا حال و هوای بهاری می گیرد،حتا سفرها، بیشتر ایرانی ها،تعطیلات نوروز را بهترین زمان برای مسافرت می دانند والخ، نمی دانم کجاست و به چه کاری مشغول است که دل از ما بریده است اما امیدوارم دوباره دست به قلم شودو بنویسد.
از خانم فرزانه دهقان همکار گزارش نویس سابق مان در ویژه نامه ۸۸ گزارش خواندنی چاپ شده با سرفصل،نوروز در زندان زنان که درآن زندگی تباه شده زنانی را به تصویر کشیده که به علت ارتکاب جرائم مختلف به زندان افتاده ودرآنجا هم خانه تکانی را فراموش نکرده بودند.
مقاله یک دست و یک صدای شادروان محسن شریف ،سالار اهل قلم استان بوشهر با آن نثر فاخر، بسیار جذاب و خواندنی است،خواندن بخش کوتاهی ازان،یادآور ساعات فراموش نشدنی است که برای خوانش متون کهن در کنارمان بود،، استاد وقار ومهربانی، درطلیعه مطلب نوشته اند، اگر می شد لازم نبود آوای دُهُل شنیدن از پشت کوه و کمر خوش نباشد،و لزومی نبود یکی که تازه قد کشیده و گو گشوده، یک تنا بنده ای آرزو به دل، یواشکی بین پرده و پستو به خودش بگوید هیس،مواظب باش، یادش گرامی و خاطره اش مانا در دل اعضای هیئت تحریریه پیغام و جایش خالی در نشست های هفتگی متون کُهن.
حالا که تا اینجا آمده ام دلم نمی آید یادی نکنم از مهدی جهانبخشان،طنز نویس طناز هفته نامه پیغام والبته اکثر نشریات استان که برای ویژه نامه،طنز،،بینگیلو به شورا می رود را نوشته است، بینگیلو گفت،من دوست داشت خیلی رفت شورا ،می بیند،گفتم باشه الان می ریم،رفتیم هل شورا،دیدیم غلغلن از ادم،بگودویست نفر،بگوپانصدنفر،نه،شنیدُم بیشتر از هزارنفر آدم ریخته بید که تو جلسه شورا شرکت بکنه و الخ.
حقیقتا بنده به یاد ندارم تاکنون مطلبی از سینا برازجانی در نشریات استانی خوانده باشم و چقدر خوشحال شدم وقتی مقاله ( پُست مُدرنان شهرمن) به قلم او را در ویژه نامه خواندم،آنچه واضح است این که او در این مقاله علمی به تعریف و تشریح پُست مدرن پرداخته است،موضوعی که به نظر او در آثار نویسندگان مطرح بوشهری همچون منیرو روانی پور،محمدرضاصفدری و شاد روان محسن شریف بازتاب داشته است، البته این برداشت ناقص من است که یحتمل با نظر سینا،تومنی هفتصد دینار تفاوت دارد غرض یادی بود از او نه اظهار نظر در بارهء مقاله اش.
و در آخر کار، اگر حمل بر خودستایی نشود، یاد آور می شوم که از کاتب این مقاله نیز، یادداشتی چاپ شده با تیتر، بدین شایستگی روزی که ضمن آن به پیشینه پیدایش جشن، نوروز به روایت احادیث، آداب قبل از نوروز و کاشت سبزه پرداخته شده درپایان به فهرست منابعی که برای نوشتن مقاله مورد استفاده قرار گرفته، اشاره شده است ودیگر باقی بقایتان.
منبع:
پایگاه خبری تحلیلی پیغام
لینک مستقیم :
http://peigham.ir/shownews.aspx?id=113461