کد خبر : 109021       تاریخ : 1398/03/12 14:46:12
 حکایت بیمه تکمیلی تا فروش میوه های بهاره در بوشهر..

حکایت بیمه تکمیلی تا فروش میوه های بهاره در بوشهر..

ماشین های متعددی بافاصله درخیابان بهشت صادق و بزرگراه چمران، مجاور جفره ماهینی کنار زده اند و همه حامل میوه های تابستانی که در بهار از راه رسیده اند،هلو و زرد آلو وگیلاس و.......از بهشت صادق تا شهید چمران فکرمی کنی خودت تنها داری دور می زنی همه دارند دور می خورند وده بدو بعد از یک مکث کوتاه الفرا از قیمت میوه ها

پیغام: اسکندر احمدنیا نویسنده و روزنامه نگار بوشهری در ستون "مرکر" شماره 804 هفته نامه پیغام نوشت: 

 

 1  بیستم آبانماه به کانون بازنشستگان تامین اجتماعی، مراجعه کردم و برای بیمه ی تکمیلی آتیه سازان ثبت نام نمودم ازآذرماه برای چهار نفر از خانواده که خودم هم جز این چهار نفر بودم لیست را پر نمودم، یک نفر از خانواده  که نفر پنجم بود، گفت من نمی خواهم. به دلایلی زیر بار نرفت ،کانون هم توضیحی به من نداد، از آن به بعد ما فاکتورهایی را که داشتیم به آتیه سازان دادیم تحویل گرفتند و گفتند: به حسابت واریز می شود، تا اینجا ما عضو کانون و بیمه ی تکمیلی شدیم، چند روز بعد زنگ زدند، شما در شناسنامه ات یک نفر دیگرهم هست،گفتم بله،گفت جای دیگری هم بیمه هست گفتم نه، گفت شما  بیمه تکمیلی نیستید. رفتم توضیح دادند که لیست شما طبق قانون مشمول بیمه مانیست، چرا؟ در عوض جواب فاکتورها را تحویل داد،گفتم، مبالغی را که شش ماه هست از حقوقم کسرنموده اید، مستر نمایید و انصرافم را اعلام می کنم، پاسخ این بود مبلغی پس داده نمی شود و برج آبان قرارداد برجاست و از حقوقتان کسرمی شود، حساب کردم دومیلیون وحدود چهارصد برداشت می شود. گفتم وقتی بیمه نیستیم طبق کدام قانون باید ازحقوقمان کسرشود،گفتند، همین است به کانون مراجعه کردم گفتند درست است،رفت و برگه ای آورد که امضای من زیرش بود ،گفت شما غیرقانونی وخلاف قانون عمل کرده ای، توضیح دادم شما که پرونده تشکیل داده اید از من کپی مدارک گرفته اید کپی صفحه ی اول و دوم شناسنامه و کارت ملی را هم تو دستگاه کشیدی، چرا نگفتید خلاف است، من چه سندی را جعل کرده ام ؟ گفت: آبان بیا ومجددا ثبت کن وضررش را هم کرده ای بابت اشتباهت، گفتم درمملکت اسلامی و قانون اسلام این چپاول نیست، کدام دادگاه وقاضی به یک موسسه یا شرکت چنین اجازه ای به شما داده است؟ از من سئوال از او کم شنیدن، جالب است که ما تا پایان این جریمه ی غارت وار ، در هیچ بیمه ی تکمیلی دیگری هم ثبت نام نمی شویم و به عنوان عضو همین کانون،باقی خواهیم ماند، هرچه فکر می کنم سر از چنین قانونی درنمی آورم ،آیا قانون اسلام این است؟ عدالت یعنی همین؟یکسال برداشت ازحقوق من بابت چه؟ کدام خدمات؟ کدام وکدام و........آدم شاخ که هیچ،دم هم درمی آورد، تازه کانون می گوید خلاف هم کرده ای!!!

 2  مثلاً  ما دفترچه تامین اجتماعی داریم و بیمارستانی وسیع و دراندشت و خیلی هم پراز کلاس ، بیمار را که از درد بخود می پیچید برده ایم اوژانس  (ازشهرتا بهمنی )نگهبان حواله ات می دهد اتاق درب ورودی اورژانس خانم دکتر محترمی نشسته است باگوشی معاینه درگردن، جواب سلام را نمی دهد و سریع می پرسد، بیمار جواب می دهد که شما باید  بروید ام آر،آی، می پرسی کجا؟ می گوید: ما نداریم ، بروید آن طرف پزشک عمومی! و رویش را زوم می کند روی چند کاغذ نوشته که روی میزش است ،می رویم داخل شلوغ هم ولی ما بیمارمان مشکل روی سرش معلق شده است ، می زنیم بیرون و ناکام و ناامید راهی شهرمی شویم، با بیماری که ناگهانی از ران تا قلم پایش که فغان می کند ،انگارکه میلگرد درپا جوش داده اند.

 3   ماشین های متعددی بافاصله درخیابان بهشت صادق و بزرگراه چمران، مجاور جفره ماهینی کنار زده اند و همه حامل میوه های تابستانی که در بهار از راه رسیده اند،هلو و زرد آلو وگیلاس و.......از بهشت صادق تا شهید چمران  فکرمی کنی خودت تنها داری دور می زنی همه دارند دور می خورند وده بدو  بعد از یک مکث کوتاه الفرا از قیمت میوه ها ،این درحالی است که جمعه بازاری هم هست و بازار داخلی هم دایر است و.....میزنی بیرون و راهی جمعه بازار، جایی که گمان می برند این شهر آخردنیا است ویک هفته چشم انتظار اقلام غذایی که آن ها بیاورند، به کجا بروی؟ همین جا آخرین بازار موعود است یا بخر یا بروخانه و بگو رفتیم ولی دستمان را که می خواستیم توی جیبمان کنیم، صدای وزوز زنبور می آمد!


  منبع: پایگاه خبری تحلیلی پیغام
       لینک مستقیم   :   http://peigham.ir/shownews.aspx?id=109021

نظـــرات شمـــا